شما اینجا هستید
کتاب آخرین واحه؛ آب، مایه حیات
برای بسیاری از ما آب فقط از شیر جریان پیدا میکند و جز این ارتباط محدود درباره آن فکر چندانی نمیکنیم. ما حس احترام خود برای یک رودخانه وحشی، برای وظایف پیچیده و متنوع یک تالاب و شبکه ظریف حیات که آب به آنها جان میبخشد را از دست دادهایم.
آب با ریزش رایگان و رها از آسمان، ما را با این توهم فریفته که آن را فراوان، پایانناپذیر و مصون از هر گزند و آسیبی تصور کنیم. اکنون وظیفه و چالشی که رویاروی ماست آن است که نبوغ بشری را به همان ترتیب که تاکنون در کنترل و دستکاری آب به کار گرفته شده، تا سرحد ممکن در جهت یادگیری زندگی کردن متوازن با آب به کار بگیریم.
جهان اکنون در دوران کنفرانس زمین و پس از دوران جنگ سرد، بالاخره توجه خود را به رابطه انسان و طبیعت معطوف داشته است. همانطور که به رابطه مردم در نظامهای سیاسی مختلف نیز علاقهمند شده است.
برای بسیاری از مردم در کشورهای صنعتی، ساده است که داشتن آب را امری بدیهی پندارند: شیر را باز میکنیم و آب موجود است، سرد و گوارا و آماده نوشیدن. چنان تصور میکنیم که همواره چنین خواهد بود و این هدایت طبیعت را همواره بدون آنکه فکری پیرامون محدودیتهای آن کرده باشیم، به مصرف میرسانیم.
همچنین فرض کردهایم که لازمه پیشرفت اقتصادی به کارگیری هر چه بیشتر منابع است. در عین حال تجربه ما در مورد انرژی در بیست سال اخیر نشان داده که مسئله چنین نیست. متاسفانه هنوز غالب نقاط جهان بایستی درسی را که پیرامون انرژی گرفته شد، در مورد آب نیز بگیرند. یعنی اهمیت انجام کار بیشتر با منابع کمتر. افزایش قیمت نفت در دهه هفتاد به انقلاب کارايی در مورد انرژی منجر شد. اما آیا انقلاب کارایی استفاده از آب که ساندرا پوستل آن را «آخرین آبادی» (آخرین واحه) نام نهاده، هر چیز بهانه خواهد شد؟
فهرست:
دیباچه
فصل ۱: توهم فراوانی
فصل ۲: علایم کمبود
فصل ۳: چشماندازهای مهندسی آب
فصل ۴: آب و نان
فصل ۵: بهشت گمشده
فصل ۶: هیدروپولیتیک
فصل ۷: گرمایش جهانی
فصل ۸: آبیاری صرفهجو
فصل ۹: راه حلهای کوچک
فصل ۱۰: فاضلاب موقوف
فصل ۱۱: بازیابی صنعتی
فصل ۱۲: حفاظت در شهرها
فصل ۱۳: قیمت، بازار و قوانین
فصل ۱۴: اخلاق آبی